سلام به همه دوستان
مطلبی که تقدیمتون میشه، در مورد فلسفه حجاب یا به قول خودمون همون چرایی پوشش است(چرا مرد ها و زن ها باید پوشش متناسب و متعارف داشته باشند)برای دانستن این ؟چرا؟ و فلسفه حجاب پای درس متفکر شهید علامه مرتضی مطهری می نشینم
ایشان یکی از فلسفه های حجاب را آرامش روانی می داند
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادى معاشرتهاى بى‏بند و بار هیجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مى‏بخشد و تقاضاى سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست اشباع نشدنى درمى‏آورد. غریزه جنسى غریزه‏اى نیرومند، عمیق و «دریا صفت» است، هرچه بیشتر اطاعت شود سرکش‏تر مى‏گردد، همچون آتش که هرچه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر مى‏شود. نمون? روشن آن صاحبان حرامسراها و سه هزار زنى است که خسرو (پرویز) داشت. و هرگاه میل می کرد به فرمانروایان نامه می نوشت و مورد باب میلش را درخواست می کرد
أثر روانی این دریاصفتی: تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون است به نوعى احساس محرومیت. دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بیماریهاى روانى مى‏گردد.
علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که‏میل به خودنمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچى
 ایشان استحکام پیوند خانوادگى را هم از فلسه های پوشش در اسلام می دانند.
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محیط خانوادگى و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهرى را محکم مى‏سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر مى‏شود.
فلسفه پوشش و منع کامیابى جنسى از غیرهمسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگى این است که همسر قانونى شخص از لحاظ روانى عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالى که در سیستم آزادى کامیابى، همسر قانونى از لحاظ روانى یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار مى‏رود و درنتیجه کانون خانوادگى براساس دشمنى و نفرت پایه گذارى مى‏شود.
ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندى انجام مى‏گرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختى و سعادت خود مى‏دانستند، ولى امروز کامجوییهاى جنسى در غیرکادر ازدواج به حد اعلى فراهم است و دلیلى براى آن اشتیاقها وجود ندارد.
تفاوت آن جامعه که روابط جنسى را محدود مى‏کند به محیط خانوادگى و کادر ازدواج قانونى، با اجتماعى که روابط آزاد در آن اجازه داده مى‏شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت، و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسى پیمان ازدواج به دوران آزادى دختر و پسر خاتمه مى‏دهد و آنها را ملزم مى‏سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامى به محرومیت و انتظار آنان پایان مى‏بخشد.
و فلسفه سوم را استوارى اجتماع ذکر کرده اند
کشانیدن تمتعات جنسى از محیط خانه به اجتماع، نیروى کار و فعالیت اجتماع را ضعیف مى‏کند. برعکسِ آنچه که مخالفین حجاب خرده گیرى کرده‏اند و گفته‏اند:
«حجاب موجب فلج کردن نیروى نیمى از افراد اجتماع است» بى حجابى و ترویج روابط آزاد جنسى موجب فلج کردن نیروى اجتماع است.
آنچه موجب فلج کردن نیروى زن و حبس استعدادهاى اوست حجاب به صورت زندانى کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهاى فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى است و در اسلام چنین چیزى وجود ندارد. اسلام نه مى‏گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه مى‏گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد- بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است- و نه فعالیت اقتصادى خاصى را براى زن تحریم مى‏کند. اسلام هرگز نمى‏خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودى عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثناى وجه و کفّین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگى یا اجتماعى یا اقتصادى نیست.
آنچه موجب فلج کردن نیروى اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجوییهاى شهوانى است.
آیا اگر پسر و دخترى در محیط جداگانه‏اى تحصیل کنند و فرضاً در یک محیط درس مى‏خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ گونه آرایشى نداشته باشند بهتر درس مى‏خوانند و فکر مى‏کنند و به سخن استاد گوش مى‏کنند یا وقتى که کنار هر پسرى یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالاى زانو نشسته باشد؟ آیا اگر مردى در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه‏هاى محرّک و مهیّج زنان آرایش کرده دائماً مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت مى‏شود یا در محیطى که با چنین مناظرى روبرو نشود؟ اگر باور ندارید، از کسانى که در این محیطها کار مى‏کنند بپرسید.
علامه همچنین ارزش و احترام زن را که مورد سفارش اسلام است را هم جزء این فلسفه ذکر کرده اند
قبلًا گفتیم که مرد به‏طور قطع از نظر جسمانى بر زن تفوّق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوّق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد، ولى زن از طریق عاطفى و قلبى همیشه تفوّق خود را بر مرد ثابت کرده است.
حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکى از وسائل مرموزى بوده است که زن براى حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متین‏تر و باوقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش براى مرد نگذارد بر احترامش افزوده مى‏شود.


منبع: مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏19 434 بخش سوم:..... ص : 427